کلمه almost در زبان انگلیسی یک قید بسیار پرکاربرد می باشد که در این پست قصد داریم به دو کاربرد آن بپردازیم.
- یکی از کاربردهای almost این است که به معنای تقریبا بکار می رود. به چند مثال توجه کنید:
There were almost 20 people there.
تقریبا 20 نفر آنجا بود.
I’m almost ready.
من تقریبا آماده ام.
Almost everyone owns a car these days.
این روزها تقریبا همه ماشین دارند.
I used to live in London for almost three years.
من تقریبا به مدت 3 سال در لندن زندگی می کردم.
- almost یک کاربرد رایج دیگر نیز دارد که به معنای نزدیک بود است.
مثال
He slipped almost fell.
او لیز خورد و نزدیک بود بخورد زمین.
I almost told you a lie.
نزدیک بود بهت دروغ بگم.
I almost had an accident yesterday.
دیروز نزدیک بود تصادف کنم.