پنج‌شنبه , 18 آوریل 2024
دوره گرامر

اصطلاحات و لغات رایج انگلیسی در مورد اقتصاد

اصطلاحات انگلیسی مربوط به اقتصاد - امید

لیستی کامل از لغات و اصطلاحات رایج انگلیسی در مورد اقتصاد به همراه معنی و مثال در این پست قرار داده است. این لغات و اصطلاحات در مکالماتی که در مورد اقتصاد است بسیار استفاده می شوند. تعدادی از این واژگان مربوط به اقتصاد دارای تلفظ صوتی می باشند.


Asset 

دارایی

His assets include a company in Asia and a house in Germany.

دارایی های او شامل یک شرکت در آسیا و یک خانه در آلمان می شود.


Bankruptcy 

ورشکستگی

It could be possible to have more bankruptcies among small companies next year.

سال بعد ممکن است ورشکستگی های بیشتری بین شرکت های کوچک داشته باشیم.


Budget 

بودجه

Fortunately, the project was finished on time and within budget.

خوشبختانه پروژه سر وقت تمام شد و به اندازه بودجه هزینه برداشت.


Budget deficit 

کسری بودجه


Budget surplus

مازاد بودجه

The government has projected a budget surplus of 200 million dollars by the end of the year.

دولت مازاد بودجه 200 میلیون دلاری را تا انتهای سال پیش بینی کرده است.


Capital 

سرمایه

They established the company back in 2005 with a starting capital of 10000 dollars.

آنها شرکت را در سال 2005 با سرمایه اولیه 10000 دلار تاسیس کردند.


Capitalism 

(نظام) سرمایه داری


Competition 

رقابت

Competition in business can sometimes be cruel.

رقابت در کسب و کار بعضی اوقات می تواند بی رحم باشد.


Consumer 

مصرف کننده

The new rates will affect all consumers.

نرخ های جدید همه مصرف کنندگان را تحت تاثیر قرار خواهد گذاشت.


Currency

ارز

You’ll need some cash in local currency there.

تو به مقداری پول نقد به ارز رایج داخلی احتیاج پیدا می کنی.


Deadline

سررسید


Debt

بدهی

Some African countries are badly in debt.

بعضی از کشورهای آفریقایی خیلی بدهکار هستند.


Debtor

بدهکار

Many debtors have called to talk to you.

طلبکاران زیادی زنگ زدند که می خواستند با شما صحبت کنند.


deficit

کمبود

Our economy in the current year has a deficit of 10 billion dollars.

اقتصاد ما در سال جاری 10 میلیارد دلار کمبود دارد.


Demand

تقاضا

There is an increasing demand for safer cars.

تقاضای رو به افزایشی برای ماشین های امن تر وجود دارد.


زبان انگلیسی - اصطلاحات اقتصادی

Develop

توسعه یافتن

The German economy developed rapidly

اقتصاد آلمان به سرعت توسعه یافت


economics

علم اقتصاد، رشته اقتصاد

I’m studying economics at New York University.

من در دانشگاه نیویورک اقتصاد می خونم.


Economist

اقتصاددان


economy

اقتصاد

Tourism contributes millions of dollars to the country’s economy.

جهانگردی میلیون ها دلار به اقتصاد کشور کمک می کند.

Their country’s economy is about to collapse.

اقتصاد آنها در آستانه فروپاشی است.


Embargo

ممنوعیت، تحریم

They have put embargo on imports of dairy products.

آنها واردات لبنیات را ممنوع کرده اند.


employee

کارمند

The number of employees have increased by 13% ever since we changed our policies.

از وقتی که سیاست هایمان را تغییر داده ایم تعداد کارمندان 13 درصد افزایش یافته است.


Employer

کارفرما

He is an infamous employer for his bad behavior towards his employees.

او به خاطر رفتار بدش نسبت به کارمندانش یک کارفرمای بدنام است.


Financial markets

بازارهای مالی


Export

(به صورت جمع) صادرات، صادر کردن

Among the exports of Iran, Oil is the most important one.

نفت در میان کالاهای صادراتی ایران مهمترین است.


Fiscal

مالی

The country’s total income for the fiscal year 2011 were about 200000000 dollars.

کل درآمد کشور در سال ملی 2011 در حدود 200000000 میلیارد دلار بود.


Fiscal policy

سیاست مالی


Global economy

اقتصاد جهانی

We are all part of the global economy.

ما همه جزئی از اقتصاد جهانی هستیم


Gross Domestic Product (GDP)

تولید ناخاص داخلی

If the GDP continues to shrink, it may result in a lot of unemployment.

اگر تولید ناخالص داخلی همین طور کاهش پیدا کند، این به بیکاری زیادی منجر خواهد شد.


Import

(به صورت جمع) واردات، وارد کردن

We import a lot of cars from other countries.

ما ماشین های زیادی از کشورهای دیگر وارد می کنیم.


Income

درآمد

The average incomes have risen by 2% over the past 3 years.

میانگین درآمد ها در سه سال اخیر 2 درصد کاهش یافته است.


Inflation

تورم

Inflation is currently running at 7%

تورم در حال حاضر 7 درصد است.


Inject

تزریق کردن (پول)

The government has decided to inject more money into financial markets.

دولت تصمیم گرفته است پول بیشتری به بازارهای مالی تزریق کند.


Interest

بهره


Interest rate

نرخ بهره

Interest rates have risen by 3%

نرخ بهره 3 درصد افزایش یافته است.


Invest

سرمایه گذاری کردن

Their institute has decided to invest 500000 dollars in our project.

موسسه آنها تصمیم گرفته است 500000 هزار دلار در پروژه ما سرمایه گذاری کند.


Investment

سرمایه گذاری


Leverage

اهرم فشار

Rich countries often have stronger leverage

کشورهای ثروتمند اغلب اهرم فشار قوی تری دارند.


Monopoly

انحصار

Our company has a monopoly over the new phones in the country.

شرکت ما انحصار گوشی های جدید در کشور را دارد.


Monopolize

(چیزی را) در انحصار خود داشتن

The company had monopolized the carpet market until the sanctions hit them badly.

تا زمانی که تحریم ها ضربه بدی به آنها زد شرکتشان بازار فرش را در انحصار خود گرفته بود.


National debt

بدهی ملی


Poverty

فقر

Hundreds of millions of people live in poverty in the world.

صدها میلون نفر در جهان در فقر زندگی می کنند.


Private sector

بخش خصوصی

More than 40% of students who graduate from university work in the private sector.

بیشتر از 40 درصد دانشجویانی که از دانشگاه فارق التحصیل می شوند در بخش خصوصی کار می کنند.


Profit

سود

She made a huge profit from selling her house.

او سود زیادی از فروش خانه اش کسب کرد.


Public sector

بخش دولتی

Most scientists work for the public sector

بیشتر دانشمندان برای بخش دولتی کار می کنند.


Recession

رکود اقتصادی

Our economy has entered a recession.

اقتصاد ما وارد رکود شده است.


Redundant

بیکار

To keep the company alive, one-third of the workforce will be made redundant.

برای نگه داشتن شرکت یک سوم نیروی کار بیکار خواهند شد.


Services

خدمات


Stable

با ثبات

The economy of Japan is still stable.

اقتصاد ژاپن هنوز هم باثبات است.


Stagnation

رکود

In the face of a long stagnation in the country, they have made a great deal of progress.

علارغم یک رکود طولانی در کشور آنها پیشرفت زیادی کرده اند.


Subsidy

یارانه

We might be able


Supply

عرضه

Demand for organic produce has exceeded supply.

تقاضا برای محصولات طبیعی از عرضه بیشتر شده است.


Tax

مالیات

The government is increasing the tax on cigarettes.

دولت در حال افزایش مالیات سیگار است.


Unemployed

بیکار

In their economy a lot of people have been unemployed for the past three years.

در اقتصاد آنها، در طول سه سال اخیر افراد زیادی بیکار بوده اند


Tax-exempt

معاف از مالیات


Unemployment

بیکاری

Unemployment has risen for the the third consecutive year.

بیکاری برای سومین سال متوالی افزایش پیدا کرده است.


value-added

ارزش افزوده

در این مطلب که مربوط به بانک است نیز می توانید تعدادی دیگر از کلمات و اصطلاحات مرتبط با اقتصاد را مشاهده کنید.


پست های مرتبط:

کلمات انگلیسی مربوط به هتل

ضرب المثل انگلیسی با ترجمه فارسی

اصطلاحات و کلمات انگلیسی مربوط به تلفن

اصطلاحات و کلمات انگلیسی مربوط به فرودگاه

3 نظر

  1. تشکر بسیار عالی فوقالعاده اس

  2. عالی یادآوری خوبی بود

  3. مرسی عالی بودن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *